صد شکر و سپاس از می و میخانه گذشتیماز رطل و خم و ساغر و پیمانه گذشتیمدر وادی پُر شورِ جنون پای نهادیمدیوانهدل از کعبه و بتخانه گذشتیمدیدیم جهان قصه و افسانه و وهم استاز قصه و اندیشه و افسانه گذشتیمما برتر و بالاتر از اوهام و خیالیماز کعبه و دیر و حرم و خانه گذشتیممستیم و خرابیم ز
صهبای حقیقتاز هر دو جهان سرخوش و مستانه گذشتیمگویند که حُکمی نبود بهرِ مجانیناز جان و جهان واله و دیوانه گذشتیمدر مکتبِ دل یک الف از عشقِ تو خواندیماز هستی موهوم، حکیمانه گذشتیمبگذشته زخود صابرِ کرمانی مفتونگوید ز خود و بیخود و بیگانه گذشتیمبرچسبها: کاروان شعر, غزل شماره ۵۹۴ صابر كرماني...
ما را در سایت صابر كرماني دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : saberkermania بازدید : 16 تاريخ : پنجشنبه 10 اسفند 1402 ساعت: 14:18